آشنایی با جنایت خطایی و جنایت خطای محض

آشنایی با جنایت خطایی و جنایت خطای محض

جنایت خطایی چیست؟

در مقالات قبلی در خصوص انواع جنایت، عنوان شد که جنایت برچند نوع است: 1- جنایت عمدی 2- جنایت غیر عمدی که جنایت غیر عمدی نیز بر دو نوع است الف – جنایت شبه عمد  ب – جنایت خطایی

جنایت خطای محض در مقایسه با جنایت عمدی و شبه عمد، جنایتی است که جانی فاقد قصد نسبت به عمل انجام شده می باشد مانند اینکه تیر یا سنگی به بدن شخصی یرخورد کند

و در این خصوص، قانونگذار ایران در ماده  292 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 چنین اشعار نموده است:

جنایت در موارد زیر خطای محض محسوب می شود:
الف- در حال خواب و بیهوشی و مانند آنها واقع شود.
ب- به وسیله صغیر و مجنون ارتکاب یابد.
پ- جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنیم علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید.

بنابرین مرتکب در حالت خواب یا بیهوشی، مانند فرد مستی که مسلوب الاراده باشد، جنایتی را که مرتکب شده باشد که نه عمدی است و نه غیر عمدی.

البته لازم به ذکر است: اگر کسی با قصد ارتکاب جرم به دیگری، خود را مست کند و جنایت کند، در این صورت فعل وی از نوع جنایت عمدی محسوب می شود و قانونگذار در تبصره ماده 292 این قانون به این موضوع تاکید نموده است:

(تبصره ماده 292 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392)

 در مورد بندهای (الف) و (پ) هرگاه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعاً موجب جنایت بر دیگری می گردد، جنایت عمدی محسوب می شود.

همچنین باید در نظر گرفت که در خصوص ترک فعل نیز جنایت خطایی محتمل است .

و قانونگذار در ماده 295 همین قانون بیان نموده است :

هرگاه کسی فعلی که انجام آن را برعهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است، ترک کند و به سبب آن جنایتی واقع شود، چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته باشد، جنایت حاصل به او مستند می شود و حسب مورد عمدی، شبه عمدی، یا خطای محض است.

مانند این که مادر یا دایه ای که شیر دادن را برعهده گرفته است، کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند بهر حال قتل خطایی محض منطبق با این تعریف است:

در مواردی که نه جانی نه قصد فعل واقع شده بر مجنی علیه را داشته باشد و بدون آن که نتیجه حاصله مقصود وی باشد و در حالی که هیچ خطای جزایی از او سر نزده است، مرتکب قتل یا ضرب و جرح گردد …. به عنوان مثال راننده ای در حال رانندگی اتومبیلش ترمز پاره شود و بدون قصد به دیگری صدمه بزند بدون اینکه تعدی و تفریط کرده باشد .

یا مانند اینکه فردی تیری را به قصد شکاری رها کند و به فردی برخورد کند..

 و نیز مقنن در مورد شریک جرم در ماده 369 همین قانون بیان نموده است :

قتل یا هر جنایت دیگر، می تواند نسبت به هر یک از شرکا حسب مورد عمدی، شبه عمدی یا خطای محض باشد.

شایان توجه است که: در حقوق موضوعه کنونی ما مجازات شریک جرم به اندازه مباشر جرم است.

قبل از ادامه به این بحث، شایسته است با جرم خطای جزایی در مبحث جنایت خطایی آشنا شویم . 

خطای جزایی : ماده 145 قانون مجازات اسلامی اشعار دارد :  

تحقق جرائم غیر عمدی، منوط به احراز تقصیر مرتکب است. در جنایات غیرعمدی اعم از شبه عمدی و خطای محض مقررات کتاب قصاص و دیات اعمال می شود

و در تبصره ماده 145 قانونگذار به تعریف تقصیر پرداخته است:

تقصیر:  اعم از بی احتیاطی و بی مبالاتی است. مسامحه، غفلت، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی و مانند آنها، حسب مورد، از مصادیق بی احتیاطی یا بی مبالاتی محسوب می شود.

با تامل به ماده اخیر و تبصره آن آشکار است که مقنن مصادیق خطای جزایی را که در زبان فقها به عنوان تعدی و تفریط مطرح نموده است.

و بی احتیاطی یعنی ارتکاب عملی بدون پیش بینی آثار آن بطوری که عرفاً حزم و پیش بینی مرتکب مورد انتظار بوده و ترک آن غیر متعارف قلمداد می گردد و در این صورت آگاهی جانی بر آثار ترک پیش بینی های متعارف و علم او بر ماهیت عملی را که انجام می دهد، مفروض شمرده می شود . بنابراین بی احتیاطی خود فعل است لکن فعلی که از حدود احتیاط تعدی کرده است .

و بی مبالاتی به معنای آن است که:

کسی با سهل انگاری و بی توجهی کاری را که یک انسان متعارف در باره امری باید انجام دهد، ترک کند. و از نظر ادبیات مبالات در لغت به معنی باک داشتن و اندیشه کردن است و بی مبالات به معنی بی تدبیر و بی پروا و بی توجه آمده است .

جان کلام اینکه :

بی مبالاتی برخلاف بی احتیاطی، ناشی از یک ترک فعل است و ملاک در تشخیص بی احتیاطی و بی مبالاتی فهم عرف است یعنی باید احتراز شود از فعل یا ترک فعل که در جریان انجام امری از شخص مرتکب سرزده است، متعارف بوده است یا خیر؟

و دیوان عالی کشور شعبه دوم آن در یکی از آرای خود بیان کرده است:

بی احتیاطی و بی مبالاتی….از اموری است که بر حسب عرف و عادت این عناوین بر آن اطلاق می شود تا در صورت موثر بودن آن در وقوع حادثه موچب مسئولیت گردد ( رای شماره 1031 مورخ 31/3/1302)

عدم مهارت:

مهارت در لغت به معنی تسلط و زبر دستی و استادی است و غیر ماهر در اصطلاح  کسی است که : توانایی فکری و فنی لازم در انجام درست فعل را ندارد . مانند پزشک عمومی در تشخیص بیماری تخصصی دارویی تجویز کند که آگاهی فنی ندارد و بیمار در اثر مصرف آن بمیرد .

عدم رعایت نظامات : 

یعنی عدم رعایت نظاماتی که که قانون یا آیین نامه اجرایی معین نموده است

در نتیجه این بحث جا دارد که جرم خطای محض را گاهی مطلق و گاهی در نتیجه خطای جزایی بدانیم و قبلا بیان کردیم خطای محض جرمی است که جانی نه قصد فعل آن را داشته و نه قصد نتیجه آن را،

اما در موقع تامل به چگونگی تشخیص آن صور مختلفی اتفاق افتاده است که به منظور معین کردن مجازات شخص مرتکب بسیار حائز اهمیت است زیرا گاهی جرم خطای جزایی، جرم خطای محض و گاهی جرم غیر عمد محسوب می شود.

بهرحال با بیان کردن مثال های ذیل چگونگی و معیار تشخص معین می شود و در یک نگاه کلی به جرات می توان گفت هر گاه رابطه سببیت میان فعل مرتکب با تقصر مرتکب وجود داشته باشد افعال مرتکب خطای محض نیست و ممکن است غیر عمد و یا حتی عمد تلقی شود .

و صرف نظر از پیچیدگی های تشخیص جرم خطای محض بر اثر تقصیر مرتکب، قانونگذار

1-هرگاه وجود یا عدم وجود خطای جزایی در وقوع جنایت یکسان باشد، جنایت همچنا خطایی محض خواهد بود مثال : شخصی بون داشتن گواهینامه رانندگی ، اقدام به رانندگی می کند و موجب جنایت بر دیگری می شود و اگر راننده تمام جوانب احتیاط و مبالات را رعایت کرده و علیرغم نداشتن گواهینامه از مهارت لازم برخوردار بوده و وجود یا عدم وجود گواهینامه در اتفاق و حادثه تاثیری نداشته است لذا جرم وی غیر عمدی محسوب نمی شود بلکه جرم وی خطای محض است.

2- کسی که در فصل غیر مجاز اقدام به شکار نموده و در اثر تیراندازی موجب جنایت شود جنایت ارتکابی،  خطای محض است مگر اینکه در فغل تیراندازی مرتکب خطای جزایی شده باشد .

آثار بحث:

به منظور ترتب آثار جنایت شبه عمد بر جنایت خطای محض علاوه بر لزوم وجود خطای جزایی رابطه سببیت بین جنایت و خطای جزایی نیز ضروری است.

مهمترین آثار جرم خطای محض در مجازات است و در اغلب موارد برای جبران زیان بدنی در جرم خطای محض قانونگذار عاقله را  مسئول دانسته است .

عاقله چیست و کیست؟

در مبحث جنایت خطایی گاهی کلمه عاقله عنوان شده است، لذا بسزا است که در این برهه به معانی کلمه عاقله پرداخته شود :

تعریف مفهوم عاقله در جنایت خطایی

الف -برخی از صاحب نظران حقوقی و فقهی معتقدند شاید چون عقل به معنی منع است و فامیل های نزدیک قاتل با جانی و اولیای دم، با پرداخت دیه مانع قصاص و حائل بین جانی و خویشان مجنی علیه می شوند به این دلیل از کلمه عاقله استفاده می شود .

ب- برخی دیگر معتقدند از این نظر که عاقله با پرداخت دیه سبب می شوند که جانی از قصاص شدن یا تعزیر حفظ می شود، از این کلمه استفاده می شود ب – برخی دیگر نیز اعتقاد دارند : عقل به معنای «بستن» آمده و خویشان جانی، شترها را به عنوان دیه نزد اولیای دم برده و عقال می کنند یعنی زانوان آن ها را می بندند  .

بهرحال از نظر فقهی عاقله به خویشاوندان شخصی فرد مرتکب قتل غیر عمد و جرح مخصوص می گویند که مکلفند دیه آن قتل و جرح را بپردازند . / تعریف مفهوم عاقله در جنایت خطایی

و خویشانی که شرعاً عاقله نامیده می‌شوند؛ به ترتیب تقدم عبارتند از:
پس بستگان مادری از دایرۀ عاقله خارجند.

1- خویشان پدر و مادری.
2-خویشان پدری

و از نظر قانون مجازات اسلامی نیز مطابق ماده 468:

عاقله عبارت از پدر، پسر و بستگان ذکور نسبی پدری و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث است. همه کسانی که در زمان فوت میتوانند ارث ببرند به صورت مساوی مکلف به پرداخت دیه میباشند. / تعریف مفهوم عاقله در جنایت خطایی در قانون

مصادیق مسئولیت پرداخت دیه توسط عاقله:

ماده 463 قانون مجازات اسلامی:

در جنایت خطای محض درصورتی که جنایت با بینه یا قسامه یا علم قاضی ثابت شود، پرداخت دیه برعهده عاقله است و اگر با اقرار مرتکب یانکول او از سوگند یا قسامه ثابت شد برعهده خود او است.

ماده ۴۶۴ قانون مجازات اسلامی:

در موارد ثبوت اصل جنایت با شهادت، علم قاضی یا قسامه، اگر مرتکب مدعی خطایی بودن آن گردد و عاقله خطاء بودن جنایت را انکار نماید، قول عاقله با سوگند پذیرفته می شود و دیه بر عهده مرتکب است و چنانچه عاقله از اتیان قسم نکول کند با قسم مدعی، عاقله مکلف به پرداخت دیه است.


تبصره ـ
در صورتی که برخی از افراد عاقله سوگند یاد نمایند از پرداخت دیه معاف می شوند و سهم آنها به وسیله مرتکب پرداخت می گردد

نکته قابل توجه این است به منظور عدم سوء استفاد افراد مرتکب دغل کاری قانونگذار در ماده بعدی این قانون تاکید نموده است : 

ماده ۴۶۵ قانون مجازات اسلامی:

عاقله، مکلف به پرداخت دیه جنایتهایی که شخص بر خود وارد می سازد، نیست.

ماده ۴۶۶ قانون مجازات اسلامی:

عاقله، تنها مکلف به پرداخت دیه خطای محض است، لیکن ضامن اتلاف مالی که به طور خطایی تلف شده است نمی باشد.

ماده ۴۶۷ قانون مجازات اسلامی:

عاقله مکلف به پرداخت دیه جنایتهای کمتر از موضحه نیست، هرچند مرتکب، نابالغ یا مجنون باشد.
تبصره ـ هرگاه در اثر یک یا چند ضربه خطایی، صدمات متعددی بر یک یا چند عضو وارد آید، ملاک رسیدن به دیه موضحه، دیه هر آسیب به طور جداگانه است و برای ضمان عاقله، رسیدن دیه مجموع آنها به دیه موضحه کافی نیست.

ماده ۴۶۹ قانون مجازات اسلامی:

عاقله در صورتی مسوول است که علاوه بر داشتن نسب مشروع، عاقل، بالغ و در مواعد پرداخت اقساط دیه، تمکن مالی داشته باشد.

حال ممکن است با توجه به این مواد، این سوال به ذهن تبادر کند اگر جانی عاقله نداشته باشد یا عاقله متمکن نباشد که دیه را پرداخت کند پس در اینصورت، دیه را چه کسی پرداخت می کند؟

قانونگذار در ماده ذیل پاسخ آن را داده است :

ماده ۴۷۰ قانون مجازات اسلامی:

در صورتی که مرتکب، دارای عاقله نباشد، یا عاقله او به دلیل عدم تمکن مالی نتواند دیه را در مهلت مقرر بپردازد، دیه توسط مرتکب و در صورت عدم تمکن از بیت المال پرداخت می شود. در این مورد فرقی میان دیه نفس و غیر آن نیست..

 

√ آشنایی با جنایت خطایی و جنایت خطای محض نقل از: وکلای مجرب کیفری در موسسه حقوقی شفائی، وکیل متخصص کیفری | وکیل برای تصرف عدوانی | وکیل کلاهبرداری | وکیل خیانت در امانت | وکیل جعل در تهران | وکیل تنظیم قرارداد

رتبه: 4.8 از 966 رأی