انواع عقد صلح و معنای آن
جمع قابل توجهی ازاهل لغت که بیشتر آنان از معاصران می باشند کلمه صلح را به معنی سازش و توافق بعد از خصومت و نزاع دانسته اند و حتی بسیاری از فقیهان عامه در کتابهای خود معنای لغوی صلح را قطع منازعه و یا قطع نزاع تعریف کرده اند :
از منظر فقها انواع صلح چندی است که می توان به عنوان مثال انواع ان را بدینگونه بیان کرد: 1- صلح میان مسلمانان و کفار 2- صلح بعد از جنگ و اختلاف 3- صلح میان اهل عدل و بغی 4- صلح میان زن وشوهر 6- صلح در جنایت 7- صلح در اموال و برخی حتی بیشتر از این به انواع آن پرداخته اند مانند صلح تصریح شده است و در ماده 758 این قانون به استقلال و اصالت این عقد تاکید شده است :
صلح در مقام معاملات هر چند نتیجه معامله را که به جای آن واقع شده است می دهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد، بنابرین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود بدون اینکه شرایط واحکام خاصه بیع در آن مجری شود و شایسته است به این ملاک توجه شود که بطور کلی احکامی که قابل انتقال نیست، را نمی توان در مقام صلح در مورد آنان اتخاذ تصمیم گرفت و قانونگذار برای رفع این توهم که شاید احکامی که قابل انتقال نیست را به اشتباه در مقام صلح مردم تصمیم گیری نمایند در ماده 759 تصرح نموده حق شفعه در صلح نیست هر چند در مقام بیع باشد .
از خصوصیات دیگر عقد صلح جزء عقود لازم است مستند ماده 760 قانون مدنی:
صلح عقد لازم است اگر چه در مقام عقود جایز واقع شده باشد و برهم نمی خورد مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله البته باید تامل نمود که خیار غبن در صلح جایگاهی ندارد و تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است مستند ماده 764 قانون مدنی